نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

 
 
دانلودآهنگ جدید و بسیار زیبای  جاستین بیبرJustin bieberبه نامdr.bieberبا سه کیفیت
 
 
 
دانلود اهنگ نام جدید لیلا فروهر به نام دوپرنده درسه کیفیت مختلف
 
 
 
 
دانلود اهنگ جدید تامین در band25 به نام عروسک در دو کیفیت مختلف
 
 
 
دانلود اهنگ جدید بابک مافی به نام با تو در چهارکیفیت مختلف
 
 
 
 
 
 
در صورت بروز هرگونه اشکال در دانلود لطفا یا نظر بدهید یا با ایمیل مدیر وبلاگ کلاغ پر در ارتباط باشید.
 
 
 
 
 
 
 
سایتهاووبلاگ های مربوط به کلاغ پر:
1-http://www.12.biseda15.com
 
 
 
 
 
 
 
 


:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 103
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

 
مداد
پدر بزرگ ، درباره چه مي نويسيد ؟
درباره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه مي نويسم ، مدادي است که با آن مي نويسم . مي خواهم وقتي بزرگ شدي ، مثل اين مداد بشوي .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چيز خاصي در آن نديد .
اما اين هم مثل بقيه مداد هايي است که ديده ام .
پدر بزرگ گفت : بستگي دارد چطور به آن نگاه کني ، در اين مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بياوري ، براي تمام عمرت به آرامش مي رسي !
صفت اول : مي تواني کارهاي بزرگ کني ، اما هرگز نبايد فراموش کني که دستي وجود دارد که هر حرکت تو را هدايت مي کند . اسم اين دست خداست ، او هميشه بايد تو را در مسير اراده اش حرکت دهد .
صفت دوم : بايد گاهي از آنچه مي نويسي دست بکشي و از مداد تراش استفاده کني . اين باعث مي شود مداد کمي رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تيز تر مي شود و اثري که از خود به جا مي گذارد ظريف تر و باريک تر است . پس بدان که بايد رنج هايي را تحمل کني ، چرا که اين رنج باعث مي شود انسان بهتري شوي .
صفت سوم : مداد هميشه اجازه مي دهد براي پاک کردن يک اشتباه ، از پاک کن استفاده کنيم . بدان که تصحيح يک کار خطا ، کار بدي نيست ، در واقع این کار براي اينکه خودت را در مسير درست نگهداري ، مهم است .
صفت چهارم : چوب يا شکل خارجي مداد مهم نيست ، زغالي اهميت دارد که داخل چوب است . پس هميشه مراقب باش که درونت چه خبر است .
و سر انجام پنجمين صفت : مداد هميشه اثري از خود به جا مي گذارد . پس بدان هر کار در زندگي ات مي کني ، ردي به جا مي گذارد و سعي کن نسبت به هر کار که مي کني ، هشيار باشي و بداني چه مي کني .
 
 
 
مجنون هنگام راه رفتن كسي را به جز ليلي نمي ديد . روزي شخصي در حال نمازخواندن در راهي بود
 و مجنون بدون اين كه متوجه شود از بين او و مهرش عبور كرد .
مردنمازش را قطع كرد و داد زد : هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي ؟
 مجنون به خود آمد وگفت : من كه عاشق ليلي هستم تورا نديدم تو كه عاشق خداي ليلي هستي
 چگونه ديدي كه منبين تو و خدايت فاصله انداختم ؟
 
 
 
 
 
 
 
مطلبی برای علاقه مندان چارلی چاپلین:
بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین
 
عاشق شدن
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی  هزار تا نامه داری
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !
آخرین امتحانت رو پاس کنی
کسی که معمولا زیاد نمی بینیش ولی دلت می خواد ببینیش بهت تلفن کنه
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی کردی پول پیدا کنی
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره  از شما تعریف می کنه
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه  هم می تونی بخوابی !
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد  شما  می یاره
عضو یک تیم باشی
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
دوستای جدید پیدا کنی
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
یه  دوست قدیمی رو دوباره ببینید و  ببینید که فرقی نکرده
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند
قدرشون روبدونیم
 
(زندگی یک  مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد)
 
(وقتي  زندگي 100 دليل براي گريه كردن  به  تو نشان ميده ، تو 1000 دليل  براي  خنديدن به اون نشون بده .)
(چارلي  چاپلين)
 
 
داستانی زیبا به نام
 
همه چهار زن دارند
روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتردوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه پذیرایی میکرد . بسیار مراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد . زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد . پیش دوستهایش او رابرای جلوه گری می برد ، گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگربرود و تنهایش بگذارد . او زن دومش را هم بسیار دوست می داشت . او زنی بسیارمهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود . مرد در هر مشکلی به او پناهمی برد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصهبیرون بیاید . اما زن اول مرد ، زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلیثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود ، اصلا مورد توجه مرد نبود . با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را درخانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریبا هیچ توجهی به اونداشت.  
روزی مرد احساس مریضی کرد و قبل از آنکه دیر شود فهمید که به زودی خواهد
مرد . به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت  : " من اکنون 4 زن دارم ، اما اگر بمیرم دیگر هیچ کسی را نخواهم داشت ، چهتنها و بیچاره خواهم شد ".
بنا بر این تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند . اول ازهمه سراغ زن چهارم رفت و گفت  :
 "
من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام وانواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام ، حالا در برابر این همه محبت منآیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟"
زن به سرعت گفت : " هرگز" همین یک کلمه ، و مرد را رها کرد .
ناچار با قلبی که به شدت شکسته بود نزد زن سوم رفت و گفت  :
 "
من در زندگی تورا بسیار دوست داشتم ، آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟"
زن گفت : " البته که نه ! زندگی در اینجا بسیار خوب است . تازه من بعد ازتو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم ."
قلب مرد یخ کرد
.  مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت  " :تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید
از همیشه بیشتر ، می توانی در مرگ همراه من باشی؟"
زن گفت : " این بار با دفعات دیگر فرق دارد . من نهایتا می توانم تاگورستان همراه جسم بی جان تو بیایم اما در مرگ ،... متاسفم !"
 گویی صاعقه
ای به قلب مرد آتش زد.  در همین حال صدایی او را به خود آورد  :
 "
من با تو می مانم ، هرجا که بروی ."
تاجر نگاهش کرد ، زن اول بود که پوست
و استخوان شده بود ، انگار سوء تغذیه بیمارش کرده باشد . غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود  .
تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت : " باید آن روزهایی که می توانستمبه تو توجه میکردم و مراقبت می‌بودم . "

در حقیقت همه ما چهار زن داریم  !
الف : زن چهارم که بدن ماست . مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن اوبکنی وقت مرگ ، اول از همه او ترا ترک می کند .
ب : زن سوم که دارایی های ماست . هرچقدر هم برایت عزیز باشند وقتی بمیریبه دست دیگران خواهد افتاد .
ج : زن دوم که خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر هم صمیمی و عزیزباشند ، وقت مردن نهایتا تا سر مزارت کنارت خواهند ماند .
د : زن اول که روح ماست و غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن، پول و دوستان خود می کنیم . او ضامن توانمندی های ماست ، اما ما ضعیف و درماندهرهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد ، اما دیگر هیچ قدرت وتوانی برایش باقی نمانده است .............
 
 
 
امیدوارم که از این داستانهای اموزنده و کوتاه لذت برده باشید.
لطفا پس از خواندن و ذخیره مطالب نظرات خود را از ما دریغ نفرمایید.
کلاغ پر بهترین لحظات را برایتان ارزو مند میباشد.
حالا کسانی که از این داستان ها خسته شدند به این مطلب خوب توجه کنند.
 
دانلودآهنگ جدید و بسیار زیبای امیر تتلو و اردلان طعمه با نام زیر سقف تهرون با دوکیفیت
 
 
بعد دانلود نظراتتون رو از ما دریغ نفرمایید.
دانلود اهنگ انریکه ایگلسیس(Enrique Iglesias) به نام (tonight)به معنی امشب دردو کیفیت
 
 
 
 
دانلود اهنگ جدید ریهانا(rihana) به نام هانتد(hunted) در دو کیفیت
 
 
 
دانلود اهنگ جدید کتی پری(katy perry) به نامe.t))در کیفیت 128
 
 
 
دانلود اهنگ زیبای سیارا(Ciara) به نام فلاز اند آل(flaws&all) در دو کیفیت
 
 
دانلود اهنگ شهیاد به نام بی اجازه(در البوم بی اجازه) در دو کیفیت
نکته:به دلیل قدیمی بودن باقی اهنگ های البوم بی اجازه از شهیاد فقط این اهنگ برای دانلود قرار میگیرد.
 
 
 
 
 
دانلود اهنگ لیدی گاگا(lady gaga) به نام(Scheiße)در دو کیفیت متفاوت
 
 
 
 
 
 
دانلود اهنگ ارغوان به نام بی تو.(ارغوان از شرکت کننده های اکادمی گوگوش بود)
 
 
 
 
مطالب و دانلود هایی که در این وبلاگ قرار دارد برای عموم ازاد است ونیازی به عضویت نیست.
در صورت بروز هرگونه اشکال در دانلود لطفا یا نظر بدهید یا با ایمیل مدیر وبلاگ کلاغ پر در ارتباط باشید.
 
نویسنده مطالب کلاغ پر:مسعودp.m
 
 
 
 
 
 
سایتهاووبلاگ های مربوط به کلاغ پر:
1-http://www.12.biseda15.com/
 
 
 
 
 
مطلب زیبا و کوتاه این پست:  
زندگي دفتري از خاطره هاست يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک . يکنفر همدم خو شبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمانمي گذرد . ما همه مسافريم . *
 
 
 
 


:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

آورده اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد پدر رفت گفت: ای پدر امرت چيست؟ پدر گفت: پسرم من تمام

عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشتهء مرگ را نزدیک حس می کنم بار این نفرین

بيش از پيش بردوشم سنگينی می کند. از تو ميخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند.

پسر گفت ای پدر چنان کنم که می خواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم.

پدر همان دم جان به جان آفرین تسليم کرد.

از فردا پسر شغل پدر پيشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی بر آن مردگان فرو می نمود و از آن پس خلایق می گفتند

خدا کفن دزد اول را بيامرزد که فقط می دزدید و چنين بر مردگان ما روا نمی داشت



:: بازدید از این مطلب : 353
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

آورده اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد پدر رفت گفت: ای پدر امرت چيست؟ پدر گفت: پسرم من تمام

عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشتهء مرگ را نزدیک حس می کنم بار این نفرین

بيش از پيش بردوشم سنگينی می کند. از تو ميخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند.

پسر گفت ای پدر چنان کنم که می خواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم.

پدر همان دم جان به جان آفرین تسليم کرد.

از فردا پسر شغل پدر پيشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی بر آن مردگان فرو می نمود و از آن پس خلایق می گفتند

خدا کفن دزد اول را بيامرزد که فقط می دزدید و چنين بر مردگان ما روا نمی داشت



:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

 

پدر خسته از سر کار به خانه برگشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسر از پدر پرسيد پدر ميتوانم بپرسم ساعتی چند دلار حقوق ميگيری. پدر با بی حوصلگی گفت به تو ربطی ندارد.

پس از اندک زمانی پسر بار دیگر این سوال را از پدر پرسيد و پدر با عصبانت پسر کوچکش را دعوا کرد ولی پسر باز با خواهش از پدرش خواست تا

بداند دستمزد پدرش ساعتی چند است و پدر ناگزید پاسخ داد ساعتی ٢٠ دلار.

پسر از پدر پرسيد می توانی ١٠ دلار به من بدهی نياز دارم. و پدر شاکی از اینکه تمام پافشاری های پسر از سوالش فقط برای گرفتن پول بود... با

فریاد به پسرش گفت بر و به اطاقت تا دیگر نبينمت.

پسر با حالی دگرگون راهی اطاقش شد.

پس از مدت زمانی پدر از کارش پشيمان شد و برای دلجویی از پسرش راهی اطاق پسر شد. درب اطاق را که باز کرد دید پسرش دستپاچه

مشغول جمع کردن پولش است.

پدر با خشم از پسر پرسيد. این پول ها چيست؟

پسر گفت پول های توجيبيم است.

پدر سوال کرد چقدر است؟ پسر جواب ١٠ دلار .

و پدر متعجت از پسر پرسيد ! تو که خودت ١٠ دلار داشتی برای چه ١٠ دلار دیگر از من ميخواستی؟

 

پسر در پاسخ به پدرش گفت. برای آنکه ١٠ دلار کم دارم تا بشود ٢٠ دلار و به تو بدهم تا فردا یک ساعت زودتر به خانه بيایی ...



:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

 
استادی در شروع کلاس درس ، لیوانی پر از آب به دست گرفت . آن را بالا گرفت که همه ببینند . بعد از شاگردان پرسید : به نظر شما وزن این لیوان چقدر است ؟
شاگردان جواب دادند : 50 گرم  ، 100 گرم ، 150 گرم  .
استاد گفت : من هم بدون وزن کردن ، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدر است . اما سوال من این است :
اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم ، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد .
استاد پرسید : خوب ، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم ، چه اتفاقی می افتد ؟
یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد .
حق با توست . حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه ؟
شاگرد دیگری گفت : دست تان بی حس می شود . عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند . و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید .
و همه شاگردان خندیدند .
استاد گفت : خیلی خوب است . ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است ؟
شاگردان جواب دادند : نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود ؟ در عوض من چه باید بکنم ؟
شاگردان گیج شدند . یکی از آنها گفت : لیوان را زمین بگذارید .
استاد گفت : دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است .
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید ، اشکالی ندارد . اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید ، به درد خواهند آمد . اگر بیشتر از آن نگه شان دارید ، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود .
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است . اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب ، آنها را زمین بگذارید . به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند .
هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش می آید ، برآیید .......
 
پس ، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری .
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
سعي کن يک مشت آب را در دست بفشاري . خواهي ديد که بسرعت ناپديد ميشود . اما اگر به آرامي دست ات را در همان آب رها کني مي بيني که با تماموجود آب را حس مي کني.


:: بازدید از این مطلب : 384
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:
 
گيرنده : همسر عزيزم
موضوع : من رسيدم
 
ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مي اد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل یادت باشه لباس خنک بیاری!!سفر من بي خطر باشه . واي چه قدر اينجا گرمه


:: بازدید از این مطلب : 338
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

اهنگ هیجانی و زیبای کامیار به نام ای جان!
برای دانلود روی ادمه مطلب کلیک کنید.
نکته :فایل برای سریع تر شدن سرعت به صورت فشرده میباشد. ابتداانرا از حالت فشرده خارج کنید. بعد دانلود نظر بدهید.
هر اهنگی که خواستید نظر بدید اگر پیدا کردم برای دانلود میزارم.
اگر به دنبال والپیپر های زیبا و غیر تکراری هستید نظر بدید که والپیپر تو وبلاگم قرار بدم.
تو کلاغ پرعضو شید
دانلود اهنگ ارمین تو ای اف ام به نام قلبم
برای دانلود روی ادامه مطلب کلیک کنید.
است که تنها با موزیک پلیر های به خصوصی اجرا میشود. بنا براین بهتر است فرمت این اهنگ راoggتوجه: فرمت این اهنگ زیبا
به فرمت ام پی تری تبدیل کرده و از اهنگ لذت ببرید!
 p.mنویسنده مطالب: مسعود
در صورت بروز هر گونه ایراد در دانلود و خرابی لینک های دانلود با مدیریت کلاغ پر در میان بگذارید
نویسنده:مسعود
چه نوع نرم افزاری لازم دارید؟                        
نرم افزار های مورد نیازتونو بگید تا آپلود کنم.
نظر یادتون نره!!!!!!!!!!!!
دانلود نرم افزار اینترنت دانلود منجر جدید نسخه6دانلود ادامه مطلب
عزیزان با عضویت در کلاغ پرمیتونید از امکانات مخصوص وبلاگ بهره مند شوید.
کلاغ پر
 آیا میخواهید در این وبلاگ فیلم و ویدیو قرار بگیرد؟
من خیلی فیلم و سریال ندارم.
لطفا عضو شوید و لینک دانلود فیلم و سریال در سایت بگذارید.
چه نوع فیلمی میپسندید؟ایرانی یا خارجی؟چه نوعی؟نظر دهید
کلاغ پر
سایت ها و وبلاگ های دوستان و مربوط به کلاغ پر:
1-music98.loxblog.com
2-rapcity.ir
3-birmusic45.com
4-biseda13.com
میباشد.www.music98.tkنکته1=وبلاگ موزیک98 دارای دو ادرس ورود به وبلاگ است که دومی ان
ادرس اولی این وبلاگ نیز در بالا ذکر شده است. پیشنهاد میکنم از این وبلاگ نیز دیدن فرمایید.
همه ی این سایت ها تا چند روز دیگر فیلتر خواهند شد که در صورت یافتن ادرس جدید انها ادرس جدید انها را مینویسم.
با تشکر
مدیریت وبلاگ کلاغ پر
P.mنویسنده وبلاگ: مسعود
کلاغ پر بهترین لحظات را برایتان ارزو مند میباشد
 

 



:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : شنبه 2 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : masoodp.m.011

 

اهنگ بسیار زیبای گریه از رضا بازی و سعید(حتما دانلودکنید)
http://dl.13rap.com/Uploads/Music/Reza%20Bazi%20Ft%20Saeed%20%26%20Ali%20Lotfi%20-%20Gerye%20%5BRap2city%5D%5B128%5D.mp3


:: بازدید از این مطلب : 429
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : 12 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد